من انگشتم را در هستی فرو می کنم،بوی پوچی می دهد. من کجا هستم؟ این چیزی که آن را جهان می خوانند چیست؟ چه کسی مرا به این دام انداخته و اکنون مرا وانهاده است؟ من کی هستم؟ چگونه به جهان آمدم؟ چرا با من مشورت نشد؟ . . . .
جیغ. . . مادر را به هنگام زایمان می شنوی، تقلای مرگ را در آخرین لحظه می بینی و آنگاه می گویی، آنچه آغاز می شود و آنچه چنین پایان می یابد می توانست برای شادی طراحی گردد.!!!
من عاشق کیگور هستم ... ممنونم دوست من ...
خواهش میشه !
Go0d! visit me if u want