-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 21 دیماه سال 1391 15:37
آدمی که بتونه این همه ساعت بدون من زندگی کنه (تحمل کنه) بیشتر از این هم میتونه برو همون جایی که تا الان بودی
-
به چشمات قسم
چهارشنبه 13 دیماه سال 1391 13:59
خدا هم اگر عاشق بود بجای این همه آیه به چشمان معشوقش قسم میخورد، مثل من..
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 13 دیماه سال 1391 13:55
تو پیامبری و من ایمان دارم به معجزه ات، چه ساده هر روز ِ نبودنت را، هزار روز کردی..
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 11 دیماه سال 1391 12:25
تمام حرف ها همان سه نقطه هایی ست که نوشته نمی شوند ...
-
Some day
جمعه 24 آذرماه سال 1391 19:54
-
آه
جمعه 24 آذرماه سال 1391 19:51
-
Joy
جمعه 24 آذرماه سال 1391 19:45
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 24 آذرماه سال 1391 19:42
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 24 آذرماه سال 1391 19:32
آدم یا نباید ازدواج کنه یا وقتی ازدواج کرد باید احترام و حرمت همسرش رو جلوی همه نگه داره.حتی جلوی بچههاشون. اون بیشعورایی که حالیشون نیست جلوی بچه هرچی از دهنشون در میاد به زنشون میگن!!! با اونام! نفهم! بفهم! وقتی تو اینجوری میکنی هم غرور زنت رو میشکنی هم قلب بچهت رو! همینه که آدم دلش نمیخواد یه مرد دیگه بیاد تو...
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 2 آذرماه سال 1391 16:21
"There is an ache in my heart for the imagined beauty of a life I haven’t had, from which I had been locked out, and it never goes away." Robert Goolrick
-
که دلم تنگ نمیشد اگر اینجا بودی!
جمعه 5 آبانماه سال 1391 12:06
ـ دوستت دارم را ساده نگیر ـ نقش ِ تنهایی ما حک شده روی ِ برهوت ـ تو بمان تا دل ِ کوه آب شود ـ آتش اَفشان به سراغ ِ من ِ بیچاره نیا ـ من همین چند قدم مانده به غم را دارم دل ِ من را نشِکَن ـ حس بُکُُن حادثه را که اگر جمع شود بغض ِ هر ساله ی من... ـ دوستت دارم را ساده نگیر - که مبادا برود از خاطر همه ی سهم دلم از دل تو ـ...
-
My favorite place is inside your arms
جمعه 28 مهرماه سال 1391 14:14
-
و من هر روز پشیمانم...
جمعه 28 مهرماه سال 1391 14:08
که چرا لبهایم را برداشتم؟ چرا؟
-
آه پاییز...
جمعه 21 مهرماه سال 1391 21:24
پائیز بلایی ست که هر سال بعد از رفتنت، سر شاخ و برگم می آورم. . . کامران رسول زاده
-
مهر
جمعه 21 مهرماه سال 1391 21:09
برای من مهــــــــــر در نگاه توست نه اولین ماه پاییز... (منتسب به نسیم سحری)
-
Cry
جمعه 21 مهرماه سال 1391 21:07
گریه را اگر می شد کشت می کشتم که تو انقدر نخندی به چشمان خیس من و من نکوبم سرم را به دیوار سادگی مدام که چرا عاشقت شدم،چرا؟! (کامران فریدی)
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 20 مهرماه سال 1391 17:21
مریضم و در اتاق حبس! چون برای خواهرم خواستگار اومده. دیروز تولد ساجو و ستاره بود رفتیم بام. خوش گذشت جای همه خالی. نبودنم دلیل بر خوب بودنم نبود. واسه فراموش کردنِ یکی، از همه چی فاصله گرفتم. همه چی رو سعی کردم فراموش کنم هرچند نمیشه ولی دیگه به مغزم اجازه نمیدم به اون قسمت که مربوط به اون شخصه دست بزنه. گلوم درد...
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 7 مهرماه سال 1391 12:10
لپ تاپ ترکیده بود حالمم خوش نبود نبودم بودم هم فرق چندانی نداشت...
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 29 شهریورماه سال 1391 17:00
آدم بره جایی که همه باهاش غریبه باشن خیلی بهتر از اینه که بمونه جایی که فکر میکنه هیشکی باهاش غریبه نیست.
-
برای شنیدن
سهشنبه 28 شهریورماه سال 1391 20:49
باران تویی - چارتار پ.ن: آهنگهای غیر درخواستی با Daisy
-
روز دختر
سهشنبه 28 شهریورماه سال 1391 14:46
امروز به هر دختری که اس ام اس دادم و تبریک گفتم همشون گفتن ایشالا نترشیم و سال دیگه به هم تبریک نگیم و ... چه شون شده دخترا؟؟؟؟؟؟!! دیوونه شدن؟ همه مرض شوهر گرفتن! والا!
-
اولین روز سال تحصیلی جدید
شنبه 25 شهریورماه سال 1391 08:58
اینجا ایران، تهران، نمازخانهی بانوان دانشگاه I Love U PMC ! استاد نیومده و طبق معمول اسکل شدیم. من با لپتاپم نشستم و در حالی که دارم به آهنگ Deadwing از گروه Porcupine tree گوش میدم برای شما این پست رو مینویسم. هر جا هستین امیدوارم بهترین روزتون رو تجربه کنین. شاید فردایی نباشه
-
who dares to stand where I stood
جمعه 24 شهریورماه سال 1391 23:24
Music : Missy Higgins - Where I stood Honey you know me it's all or none 'See I thought love was black and white That it was wrong or it was right But you ain't leaving without a fight And I think I am just as torn inside And I won't be far from where you are if ever you should call You meant more to me than anyone I...
-
اول مهر
جمعه 24 شهریورماه سال 1391 22:51
فردا اولین جلسهی کلاسای دانشگاه شروع میشه. دعا کنین برام این ترمم به خوبی و خوشی بگذره همه چی و درسا پاس شن!!!
-
هدفون جدیدم
جمعه 24 شهریورماه سال 1391 00:28
امروز بعد از اینکه بابا صورتم رو لیزر کرد رفتیم (ینی به زور بردمش!) پاساژ ایران که هدفون بخریم.البته چون اونجا تو طرح ترافیکه ماشین رو گذاشتیم سر فاطمی و با تاکسی رفتیم. ولی فقط یه مغازه باز واسه تست داشت برای همین دوباره بابا رو برداشتم بردم پایتخت. میرداماد هم که هیچوقت جای پارک نداره. در نتیجه ماشین دورتر از مقصد...
-
Book Crossing
چهارشنبه 22 شهریورماه سال 1391 19:53
این سایته رو تازه پیدا کردم. خیلی جالبه. کتابایی که داری رو توش رجیستر میکنی. کتابایی رو هم که نمیخوای ریلیز میکنی. ینی اولِ کتاب کد رو مینویسی بعد اونو میدی تا کس دیگهای بخونه. میتونه اون شخص آشنا باشه یا غریبه... اونم وقتی کتاب دستش برسه میاد تو سایت ثبت میکنه. بعد از اینکه خوند اونم میده به یه شخص دیگه. اینجوری...
-
That Lie was too Right
دوشنبه 20 شهریورماه سال 1391 19:28
بازی که میکردیم، نوبت تو دروغ میگفتیم، نوبت من راست! یادم نبود دوستتدارمهای بعد از شمارش معکوس، نوبتِ توست... Music : Joe Dassin – A Toi پ.ن: شمارشهای معکوست را دوست داشتم. مخصوصا وقتی آلمانی میشمردی و میگفتی Ich liebe dich... پ.ن2: فرار کردنهات رو هم دوست داشتم پسرک بازیگوش. کی فکرش رو میکرد پسر خجالتی و به...
-
و حوا اگر دلش بگیرد...
دوشنبه 20 شهریورماه سال 1391 00:38
سیبهایش تلخ میشوند...
-
چشمهایش
دوشنبه 20 شهریورماه سال 1391 00:23
دروغ است که میگویند بوسیدن چشمها دوری میآورد. من دستهایش را بوسیدم...
-
آرزوهام 3
یکشنبه 19 شهریورماه سال 1391 23:22
همیشه فکر میکردم که باید از ایران برم و نباید اینجوری و اینجا زندگی کنم. میترسم از زنهایی که هر روز دور و برم تو خیابون میبینم. امروز دیدم که بابا زنای همهی دنیا این شکلین خب اسکل! تو باید مدل زندگیت رو عوض کنی. بعد به این نتیجه رسیدم که میخوام جهانگرد بشم. ینی اگه ازدواج کنم هرکدوممون یه دوچرخه میگیریم میزنیم به دل...