91/3/8

دیروز تولد فربد بود البته من بهش تبریک نگفتم چون خیلی با هم صمیمی نیستیم.

پنجشنبه هم تولد مرتضی بود که دعوتمون کرده بود پارک بالای دانشگاه ولی من نرفتم.چون حال نداشتم

الانم موندم خونه پروژه آنالیزم رو بفهمم! چون امروز ارائه دارم و پروژه رو هم از اینترنت گرفتم.

P.S: رامین خیلی عوضیه.مرتیکه چی راجع به من فکر کرده؟؟؟! مگه من ج...ده ام که با تو در حد یه دوست دختر صمیمی باشم ولی اسمم دوست دخترت نباشه؟؟!! تازه اگه میخواستی دوست دخترت باشم هم عمرا قبول نمی کردم.واقعا مردم مقاومتشون خیلی بالاست.فنچول

P.S 2: دیروز یکی از پسرای سال بالایی به من اس ام اس داده که عطرت چیه؟منم گفتم و بعدش پرسیدم چطور؟

گفت هیچی آخه یه جوریم میکنه !!!!!!!!!!

یعنی من مونده بودم چی جواب این آدم رو بدم! الان یعنی من باید با این آدم چه جوری برخورد کنم؟این چه وعضیه آخه!عطر هم نمیتونم بزنم چون پسرا یه جوری میشن!؟

خسته شدم از این که همه فقط جسمشون نسبت به من یه جوری میشه نه روحشون...

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد