سر کلاس ساختمان داده پریود شدم
با حراست دعوا کردم
نصفه شب از تنهایی و سوسک گریه کردم
اتاقمو جمع کردم
پازل هزار تیکه م رو که کادوی تولدم بود به هم ریختم
قرصام رو نخوردم
دامن تنگ پوشیدم
مثل بدبختا تو خودم مچاله شدم
غصه خوردم
بی قرار شدم
سگ محل کردم
تنها شدم
فرار کردم
بالا آوردم
ضعیف شدم
بی پناه موندم
...